نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد؟
نمی دانم،
بدانم کوزه گر،
از خاک اندامم
چه خواهد ساخت؟
ولی آن قدر محتاجم
که
از خاک گلویم سوتکی سازد،
گلویم
سوتکی باشد
بدست کودکی گستاخ وبازیگوش...
واو
یکریز وپی در پی
دم گرم خودش را،
در گلویم سخت بفشارد...
بدین سان بشکند،
دلم سکوت مرگباررم را...
نظرات شما عزیزان:
[ سه شنبه 19 مهر 1390برچسب:نمی دانم,شعر,سکوت تنهایی,,
] [ 10:39 PM ] [ mina ][